مفهوم توکل

توکل، همان دل بستگی و اعتماد کامل به پروردگار است که پس از کمال معرفت حاصل می شود. زیرا که آدمی هر اندازه خدارا بهتر بشناسد و از قدرت و حکمت او بیشتر آگاه شود، توکل و دل بستگی او به آن ذات بی همتا بیشتر می شود.

در معنای توکل وارد شده است که: روزی جبرئیل بر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نازل شد. حضرت از او پرسید: ای جبرئیل! توکل چیست؟

گفت: اینکه بدانی آفریده ها ـ به تنهایی ـ قادر به رساندن ضرر و یا نفع به تو نیستند و نیز نمی توانند از پیش خود ـ و بدون اذن خدا ـ چیزی به تو عطا کنند و یا چیزی را از تو باز دارند. همچنین، توکل آن است که از آنچه در دست مردم است، مأیوس باشی. پس هر گاه بنده به چنین معرفتی دست یابد، کارش را تنها برای خدا انجام می دهد و جز خدا در کسی طمع نمی بندد. پس، این است معنای توکل.

در تبیین بیشتر مفهوم توکل نیز آمده است:

«توکل آن است که آدمی بداند تمامی اشیا، بدون اراده خداوند، بی تأثیر خواهند بود. نه طعام، بی اذن خداوند موجب سیری خواهد شد و نه آب، بی اجازه حق تعالی رفع عطش خواهد کرد و اینکه تا خداوند نخواهد، نه دواها شفابخش خواهند بود و نه سم ها کشنده و نه آتش سوزاننده». به قول حکیم نظامی گنجه ای:

اگر تیغ عالم بجنبد ز جای

نبرد رگی تا نخواهد خدای

اماباید دانست که توکل بدان معنا نیست که آدمی دست از تمام کارها بردارد و گوید: تمام کارها را با خدای گذاشتم، بلکه باید خود را در جریان کارها و اسباب ظاهری وارد کند، ولی در عین حال توکل و اعتماد اصلی او بر خدا باشد که آنچه او اراده کند، همان خواهد شد.

اصلی ترین ثمره توکل، نجات ما از دل بستگی و اعتماد به عالم اسباب و سپس هدایت ما به سوی مسبب الاسباب، یعنی خداوند است تا در نتیجه، از سرگردانی و گمراهی برهیم و از خطرات روحی امان یابیم. به تعبیر مولوی:

تکیه بر جبار کن تا وارهی ورنه افتی در بلای گمرهی

تکیه بر عقل خود و فرهنگ خویشبودمان تا این بلا آمد به پیش

چشم بند خلق جز اسباب نیستهر که لرزد بر سبب ز اصحاب نیست

پیام متن:

1. توکل ؛ یعنی اعتماد و تکیه بر خداوند و گسستن از غیر او.

2. توکل به همراه سعی و تلاش.

جایگاه توکل، از منظر قرآن و روایات

در قرآن کریم و روایت های اهل بیت علیهم السلام بارها از توکل بر خداوند سخن به میان آمده و به آثار و فایده های مهم حاصل از توکل انسان ها بر پروردگارشان، اشاره شده است.

قرآن کریم وعده داده است: «آن که بر خدای خویش توکل کرد و او را تکیه گاه اصلی خویش در امور زندگی قرار داد، خداوند او را کفایت خواهد فرمود.» (نساء: 81) همچنین: «توکل کنندگان بر خدا، محبوب خداوند هستند.» (آل عمران: 156) و اینکه: «هر که بر خداوند توکل کند، خداوند ـ به تنهایی ـ او را بس است». (طلاق: 3)

توکل بر خداوند، عامل افزایش مقاومت انسان در برابر مشکلات و حوادث سخت زندگی، نام برده شده است و از این رهگذر ـ در بیان ماجرای جنگ احد، آن گاه که مسلمانان ضربه سختی خوردند و دشمنان پس از ترک میدان جنگ، بار دیگر از نیمه راه بازگشتند تا ضربه نهایی را به مسلمانان بزنند ـ چنین اشاره شده است:

عده ای به مسلمانان گفتند که دشمن به شما حمله ور شد است، از آنها بترسید. ولی این سخن ـ نه تنها موجب وحشت آنها نشد که ـ بر ایمان آنها افزود و گفتند: ما بر خدا توکل می کنیم و خدا ما را بس است. به همین جهت آنها از این میدان، با نعمت و فضل پروردگار بازگشتند، در حالی که هیچ ناراحتی به آنان نرسید.

در روایت ها هم از توکل به عنوان «با فضیلت ترین اعمال» و «عامل بی نیازی و عزت» یاد شده است و اینکه «کسی که به خدا پناه آورد و بر او توکل کند، در این صورت به پناهگاهی استوار و امن روی آورده است».

همچنین در حکایتی امام سجاد علیه السلام از زندگی خویش نقل می فرماید، که در آن سخن از دیدار آن حضرت است با فرشته ای که به صورت انسان بر آن حضرت تمثل یافته بود که وقتی آن حضرت در شرایط سخت روحی خویش ـ بعد از حادثه کربلا و حوادثی که پس از آن برای آن حضرت پیش آمد ـ با او دیدار کرد، از امام سجاد علیه السلام می پرسد: آیا کسی را دیده ای که بر خدا توکل کند، ولی خدا کارهایش را سر و سامان ندهد و عهده دار نشود؟ فرمود: نه. و آن گاه از مقابل دیدگان آن حضرت غایب می شود.

مولوی که خود، از سیراب شدگان سرچشمه وحی است، با پیروی و الگوپذیری از مکتب وحیانی و با تصویر کردن چهره توکل در آیینه شعر، در حالی که از تمسک جستن به اسباب دنیوی نیز غفلت نکرده است. در مقام اهتمام به ارزش والای توکل تا آنجا پیش رفته است که هیچ کسبی را برتر از توکل نمی داند و چنین می گوید:

نیست کسبی از توکل خوب تر چیست از تفویض خود محبوب تر

آن که او از آسمان باران دهدهم تواند کاو ز رحمت نان دهد

آن که با اسباب، روزی داده بودبی سبب هم می تواند ای عنود

گفت آری گر تو کل رهبر استاین سبب هم سنت پیغمبر است

مثنوی

پیام متن:

1. اهتمام قرآن و روایات، به توکل؛

2. پیآمدهای مثبت توکل در زندگی انسان ها.

مراتب توکل

توکل بر خداوند، مراتبی دارد و انسان ها در توکل شان بر خداوند، مرتبه ای یکسان ندارند که البته این بسته به نوع توکل آنهاست. برخی تنها به زبان بر خدایشان توکل دارند، بعضی افراد فقط در پاره ای از امور بر پروردگارشان توکل می کنند، عده ای هم توکل شان با نگرانی و دودلی و نارضایتی همراه است و... .

درباره مراتب عالیه توکل، امام موسی بن جعفر علیه السلام فرموده است:

در همه امور بر خدا توکل کنی و هر چه درباره تو کند، راضی باشی و بدانی که او هیچ خیر و فضلی را درباره تو دریغ نمی دارد و بدانی که حکم و فرمان در این باره با اوست پس، امورت را به او واگذار کن و بر او توکل کن.

همچنین در تبیین مراتب توکل آمده است:

از درجات بالای توکل، آن است که حال توکل کننده با خداوند خویش، مانند حال کودک با مادر خویش است. کودک جز مادرش کسی را نمی شناسد و جز برای او بی تابی نمی کند و جز به او به کسی اعتماد ندارد. همین که او را می بیند ـ در هر حالی که باشد ـ دامنش را می گیرد و از او جدا نمی شود.

اگر در غیاب مادر مشکلی برای کودک به وجود آید، اول چیزی که بر زبانش جاری می شود، لفظ مادر است و نخستین چیزی که به قلبش خطور می کند، مفهوم مادر است؛ زیرا مادر، تنها پناهگاه اوست.

مولوی در این باره می گوید:

گفت موسی را به وحی دل خدا کای گزیده! دوست می دارم ترا
گفت: چه خصلت بود ای ذوالکرم موجب آن تا من آن افزون کنم
گفت: چون طفلی به پیش والده وقت قهرش دست هم بر وی زده
مادرش گر سیلی ای بر وی زند هم به مادر آید و بر وی تند

و نیز در جای دیگر درباره فرزند نوح چنین گفته است:

کاش چون طفل از حیل غافل بدی تا چو طفلان چنگ در مادر زدی
کاشکی او آشنا ناموختی تا طمع در نوح و کشتی دوختی

پیام متن:

1. متفاوت بودن درجات توکل کنندگان؛

2. از توکل کودک به مادرش، درس توکل به خدا را بیاموزیم.

چرا باید تنها بر خدا توکل کرد؟

آدمی با تمام قدرت های پنهان و آشکارش، در عین حال موجودی ضعیف و ناتوان است. گاهی در برابر پشه ای عاجز می شود و گاه با وزش بادی تند به زانو در می آید. بعضی وقت ها با آنکه جوانب کاری را به طور کامل سنجیده و مدت ها برنامه ریزی کرده و در ظاهر هیچ مانعی در تحقق آن نمی دیده است، بر اثر حادثه ای ساده، حتی بزرگ ترین کارهایش به هم می ریزد و بی نتیجه می ماند.

انسان به سبب علم محدودش، از رخ دادها و گرفتاری های احتمالی بی خبر است. افزون بر آن، هنگامی که بر انجام یا ترک کاری تصمیم می گیرد، از مصلحت قطعی این تصمیم بی اطلاع است.

با این حال، پروردگاری بر جهان هستی حاکم است که علم و قدرت و حکمت بی انتها از آن اوست. هم توانا بر انجام هر کاری است و هم آگاه به مصالح واقعی بنده خویش. بر این اساس، بدیهی است که آدمی در همه حالات توکل و تکیه بر خداوند را از یاد نبرد. در واقع، شخص با توکل بر چنین پروردگاری، وجود خودرا با قدرتی پیوند می دهد که آنچه را به صلاح و سود بنده اوست، بدون هیچ مانعی انجام خواهد داد.

عزیزالدین نسفی در این زمینه می گوید:

ای عزیز! به یقین بدان که خدا، قادر مطلق است و هرچه می خواهد، می کند و بی علم و اراده و قدرت او، برگی بردرخت نجنبد و دست هیچ کس حرکت نکند و دل هیچ کس نیندیشد. چون دانستی که حال چنین است، بیش از این غم دنیا مخور و کار به خدا بگذار که کارساز بندگان، اوست. ای عزیز! دانایان در دنیا به هر چه پیش آمده است، راضی و تسلیم بوده اند، از آن جهت که دانسته اند آدمی نداند که خیر او در چیست و به یقین دانسته اند که خدای، مصلحت کار بنده را داند. پس، بر خدا توکل کرده و کار به خدای بگذاشته اند.

مولوی هم در این باره سروده است:

سیل و جوها بر مراد او روند اختران ز آن سان که خواهد آن شوند
هیچ برگی در نیفتد از درخت بی قضا و حکم آن سلطان بخت
این قدر بشنو که این کلی کار می نگردد جز به امر کردگار

هین توکل کن ملرزان پا و دسترزق تو بر تو ز تو عاشق تر است

افکن این تدبیر خودرا پیش دوستگرچه تدبیرت هم از تدبیر اوست

در حدیثی قدسی آمده است:

بگذار تا اراده من راهنمای تو باشد. من نیک می دانم چه برای تو بهتر است. ذهن تو صرفا بشری است و داوری هایت غالبا تحت تأثیر ملاحظات شخصی است.

ناگفته نماند که در بسیاری از اوقات توسل به اسباب، همان توکل بر خداست و آن در مواردی است که خداوند، خودما را به سمت آن اسباب هدایت می کند و از ما می خواهد آنها را به کار گیریم، چنان که در حکایتی چنین آمده است:

زاهدی از شهر بیرون رفت و در دامنه کوهی منزل گرفت و می گفت: من از هیچ کس درخواستی نمی کنم تا خداوند، روزی مرا برساند. هفت شبانه روز بدین وضع گذشت و غذایی پیش نرسید. تا اینکه نزدیک بود مرگ او را از پای درآورد. آن گاه عرض کرد: پروردگارا! روزی مرا برسان! و گرنه جانم بستان و راحتم کن! خطاب رسید: به عزت و جلالم سوگند، روزی تو را نمی دهم، مگر آنکه به اجتماع روی آوری و با مردم زندگی کنی. زاهد از کوه به زیر آمد و با رفتن در میان مردم و توسل جستن به اسباب، به گشایش رسید. آن گاه خداوندبه او خطاب کرد: ای زاهد! تو می خواستی با زهدت، حکمت مرا باطل کنی. مگر نمی دانی فراهم ساختن روزی بندگانم به دست بندگان، در نزد من محبوب تر است از آنکه بدون واسطه روزی رسانم.

پیام متن:

1. در عین توکل به خدا باید به اسباب هم توسل جست.

2. توجه به اراده قاهره خداوند بر جهان هستی.

پیامبران الهی و توکل بر خداوند

پیامبران عظیم الشأن که پروردگارشان آنان را به سوی مردم فرستاد، عالی ترین و عینی ترین مصداق انسان خدایی و آسمانی بوده اند. در واقع سر الهی بودن آنان، در همین آراستگی شان به فضایل اخلاقی، از جمله توکل و اتکای بسیار بالای آنها به خداوندشان بوده است.

پیامبرانی که به سبب مسئولیت خطیرشان، همواره بیشترین گرفتاری ها و سختی ها دامن گیرشان بوده است، ازتوکل برخداوندشان، به عنوان بهترین و مطمئن ترین پناهگاه، بهره های فراوانی برده اند. در حقیقت، از اصلی ترین رمزهای مانایی نام پیامبران و جاودانگی دعوت آنها، همین توکل تام و تمام آنان بر پروردگارشان بوده است.

خداوند در قرآن کریم، بارها درستایش از پیامبران خویش، از توکل بالای آنها بر پروردگارشان سخن به میان آورده است. برای مثال در آن می خوانیم که هود پیامبر که سال ها قوم خودرا به یکتاپرستی دعوت کرده بود، آن گاه که با لجاجت و سرسختی قومش روبه رو گشته بود، بدون آنکه ذره ای از تلاش و مجاهدت او کاسته شود، به آنها گفت:

«من، بر اللّه که پروردگار من و شماست، توکل کرده ام و هیچ جنبنده ای نیست، مگر آنکه خداوند بر او مسلط است». (هود: 56)

حضرت شیعب علیه السلام هم آن گاه که با تمسخر و استهزای قوم خود روبه رو گشته بود، امیدوار ومصمم، به آنان فرمود: «من جز درصدد اصلاح نیستم و توفیق من از سوی خداست و بر او توکل کردم». (هود: 88)

همچنین خداوند در جای دیگر قرآن، از زبان همه پیامبران الهی چنین نقل می کند:

چرا بر خداوند توکل نکنیم وحال آنکه ما را به راه های سعادت رهنمون ساخت؟! و ما حتما در برابر آزاری های شما صبر خواهیم کرد و توکل کنندگان باید بر خداوند توکل کنند. (ابراهیم:12)

مولوی، پیامبران الهی را عالی ترین مصداق توکل کنندگان بر خداوند می داند. از نظر او، یکی از اصلی ترین اهداف پیامبران، رهانیدن مردم از اعتماد و تکیه کامل به اسباب دنیوی و آن گاه رهنمونی آنها به سوی توکل و اعتماد کامل بر مسبب الاسباب، یعنی خداوند است. او در بخش هایی از مثنوی چنین می گوید:

انبیا در قطع اسباب آمدند معجزات خویش بر کیوان زدند

جمله قرآن هست در قطع سببعز درویش و هلاک بولهب

از مسبب می رسد هر خیر و شرنیست ز اسباب و وسائط ای پسر

دیده ای خواهم سبب سوراخ کنتا سبب را بر کند از بیخ و بن

مثنوی

پیام متن:

1. توکل پیامبران بر خداوند، از برجسته ترین ویژگی های آنان بوده است.

2. دعوت مردم به توکل بر خداوند، از اصلی ترین دعوت آنها.

توکل بر خداوند و افزایش قدرت

پروردگار جهان، قادر بی منتهاست. هیچ حدی برای قدرتش متصور نیست و هیچ موجودی را یارای برابری با وی نباشد. اگر بنده ای بر او توکل کند، در واقع خود را به سرچشمه قدرت پیوند داده است که بی گمان در این صورت، جلوه هایی از قدرت خداوند را در وجود خویش خواهد دید واز توانایی های خاصی بهره مند خواهد شد.

خداوند در قرآن می فرماید:

اگر از یاری و قدرت خداوند بهره گیرید، هرگز مغلوب نخواهید شد و اگر از یاری او بی بهره مانید، کیست جز او که به شما یاری رساند؟! و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکل کنند. (آل عمران: 160)

در روایتی از نبی اکرم صلی الله علیه و آله آمده است:

اگر دوست داری نیرومندترین مردمان باشی، بر خدا توکل کن! و اگر علاقه مندی که بی نیازترین مردمان باشی، به آنچه در دست خداست، بیشتر اعتماد کن تا به آنچه در دست توست.

همچنین از امام باقر علیه السلام نقل است: «هر کس برخدا توکل کند، شکست نخواهد خورد و هر که به خدا متمسک شود، مغلوب نخواهد گشت».

علامه طباطبایی رحمه الله در این زمینه می نویسد:

حقیقت مطلب آن است که هر گاه انسان برای رسیدن به مقصود وارد میدان عمل می شود و کلیه عوامل طبیعی مورد نیاز را آماده می بیند، تعدادی از عوامل روحی، همانند: سستی اراده، ترس، شتاب زدگی، کم تجربگی و مانند آنها، میان او و هدف او فاصله ایجاد می کند. در چنین اوضاعی اگر انسان بر خداوند سبحان توکل کند، اراده اش قوی و عزمش راسخ می شود و موانع روحی در برابر آن خنثی می گردد. زیرا انسان در مقام توکل، با مسبب الاسباب، یعنی خداوند پیوند می خوردو با چنین پیوندی، دیگر جایی برای نگرانی و تشویش خاطر باقی نمی ماند. با قاطعیت باموانع دست و پنجه نرم می کند تابه مقصود برسد. افزون بر این، نکته دیگری در مورد توکل وجوددارد که بعد غیبی و ماورایی آن است، یعنی خداوند متعال شخص توکل کننده رابا امدادهای غیبی، از آنجا که به گمانش نمی رسد، مدد می رساند.

مولانا در این باره می گوید:

گر هزاران موش پیش آرند سر گربه را نه ترس باشد نه حذر

خشک گردد موش زان گربه عیارگر بود اعداد موشان صد هزار

مالک الملک است جمعیت دهدشیر را تا بر گله گوران جهد

مثنوی

پیام متن:

1. قدرتمندی انسان در سایه توکل؛

2. یاری رساندن خداوند به توکل کنندگان.

رفع نگرانی ها به برکت توکل

توکل بر خداوندو گشایش درهای بسته

گاهی آدمی در زندگی خویش، با درهای بسته روبه رو می شود وخود را از هر طرف در تنگنا و بن بست می بیند.

به عقیده مولانا وجود این تنگناها نباید موجب رکود و توقف در پیشرفت آدمی شود، زیرا اگر انسان در چنین جایی به جنبش خویش ادامه دهد و در کنارش بر خداوند خویش توکل کند، قطعا روزنه های رهایی به رویش گشوده و از تنگناها خلاص خواهد شد. وی در این باره این چنین می سراید:

گر زلیخا بست درها هر طرف یافت یوسف هم ز جنبش منصرف

باز شد قفل و در و شد ره پدیدچون توکل کردیوسف، برجهید

گرچه رخنه نیست در عالم پدیدخیره یوسف وار می باید جهید

تا گشاید قفل و در پیدا شودسوی بیجایی شما را جا شود

در حدیثی از امام صادق علیه السلام نیز آمده است:

هیچ بنده ای با تمام وجود، به من روی نیاورد و بر من توکل نکرد، مگر آنکه اگر آسمان ها و زمین علیه او باشند، او را نجات خواهم داد.

حکایتی از توکل آیت اللّه العظمی بروجردی

آیت اللّه حاج سید مصطفی خوانساری نقل می کند:

در یکی از سال ها پیش از رمضان، حضرت آیت اللّه بروجردی فرمود: در این ماه وجوهات از طرف مردم نرسیده است، بنابراین نمی توانیم شهریه طلاب نجف وقم را پرداخت کنیم.

عرض کردم: آیت اللّه سید ابوالحسن اصفهانی هر وقت پول نداشت، از جای دیگر قرض می کرد و شهریه را می داد. پس از آنکه پول به دست شان می رسید، قرض شان را ادا می کرد. شما نیز همین کار را بکنید. فرمود: من تاکنون به غیر از خداوند متعال، به احدی اظهار حاجت نکرده ام و این کار را نمی کنم.

دو روز گذشت، شب بود و من دربیرونی خانه ایشان بودم. ساعت یازده شب شخصی واردشد و گفت: ده دقیقه با آقا کار دارم. توسط خادم پیغام دادم. آقا این شخص رابه حضور پذیرفت. طولی نکشیدکه این شخص رفت.

صبح که خدمت آقا رسیدم، فرمود: تا سه ماه شهریه نجف و قم و دیگر شهرهای ایران را داریم.

پیام متن:

1. توکل بر خداوند و گشایش درهای بسته؛

2. توکل و نجات آدمی، اگرچه همه موجودات علیه او باشند.