نشد از دل غبار از شیشه و پیمانه برخیزد
مگر ابری زبحر گریه مستانه برخیزد

کند معشوق را بی دست و پا بیتابی عاشق
بلرزد شمع بر خود چون زجا پروانه برخیزد