باغ بهشت است و در آن احساس جاری ست
گرم است اگر؛ سرد است اگر؛ فرقی ندارد
در ساحل دریای کوثر وقت باران
برق ضریحش چشم هر کس را بگیرد
کسب درآمد می کند از منبع فیض
آقا مدیر کائنات است و به مشهد
حتی سلیمان هم که باشی مطمئن باش
درک ثواب و رفع حاجت خوب اما
با مزه ی چای نبات و زعفرانی
برگشتن از مشهد؛ چه کابوس عجیبی
وقت وداع است و غزل در چشم گریان
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.